ایرنا: در میان سریال‌های نوروزی، «زیرخاکی ۳» تولید مرکز سیمافیلم پرمخاطب‌ترین سریال نوروزامسال درتلوبیون شد. زیرخاکی ۳ تولید مرکز سیمافیلم که از شبکه یک سیما پخش شد با سه میلیون و ۱۹ هزار و ۷۹۹ بازدید (میانگین هر قسمت ۲۰۱ هزار بازدید) پرمخاطب‌ترین سریال نوروز امسال در تلوبیون شد. کلیپ‌های برگزیده این سریال هم نزدیک به ۷۰۵ بار تماشا شدند. سریال نجلا ۲ شبکه سه سیما با یک میلیون و ۸۹۶ هزار و ۵۲۳ بازدید (میانگین هر قسمت ۱۴۶ هزار بازدید)، سریال دردسرهای شیرین شبکه پنج سیما با ۷۸۳ هزار و ۴۹۲ بازدید (میانگین هر قسمت ۵۶ هزار بازدید) و سریال خداداد شبکه دو سیما با ۵۶۵ هزار و ۳۶۲ بازدید (میانگین هر قسمت ۳۸ هزار بازدید) در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند. بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانه ملی، زیرخاکی ۳ با ۶۹.۲ درصد مخاطب و رضایت ۸۶.۳ درصدی، عنوان پرمخاطب‌ترین سریال نوروزی سال ۱۴۰۱ را از آن خود کرد.

کافه سینما: رییس کل گمرک جمهوری اسلامی ایران در جلسه هماهنگی برای ورود کتاب‌های خارجی به منظور عرضه در سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفت از تسهیل این روند خبر داد. جلسه هماهنگی برای ورود کتاب‌های خارجی به منظور عرضه در «سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران» با حضور یاسر احمدوند معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، علیرضا مقدسی معاون وزیر اقتصاد و رییس کل گمرک جمهوری اسلامی ایران، فرود عسگری معاون امور گمرکی گمرک جمهوری اسلامی ایران، اسماعیل جانعلی‌پورمدیر کمیته ناشران خارجی نمایشگاه و حسین صفری مدیر کمیته اجرایی و پشتیبانی نمایشگاه برگزار شد. در این جلسه یاسر احمدوند درباره فعالیت‌ها، برنامه‌ها، روند اجرایی و شرایط جدید برگزاری «سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران» توضیحاتی ارائه و نیازها و خواسته‌های گمرکی این دوره از نمایشگاه را مطرح کرد.
 

بازیگر سریال «خوشنام» گفت: من از سریال‌هایی که با گریه و زاری شروع می‌شوند متنفر هستم و داستان‌های تلخ و همراه با غم و غصه را دوست ندارم. نقطه قوت سریال «خوشنام» این است که به این شیوه شروع نکرد.
فریده سپاه منصور در گفت وگو با ایرنا، درباره سریال خوشنام که پخشش از ابتدای ماه رمضان آغاز شده اظهار داشت: در خوشنام کسی که شخصیت یک لات را بازی می‌کند الزاماً گردن کلفت نیست. این اتفاق یادآور آن ضرب المثل قدیمی‌هاست که می‌گفتند فلفل نبین چه ریزه/ بشکن ببین چه تیزه.
وی ضمن تشکر از تهیه کننده خوشنام افزود: آقای زالی خیلی تحت فشار قرار داشت. من مدام فکر می‌کردم که او سکته می‌کند و می‌افتد. همه عوامل در شرایط خیلی سختی در این سریال کار می‌کردند. صداوسیما پول قرارداد را واریز نمی‌کرد و ما تحت فشار بودیم. ولی آخر کار گشایشی ایجاد شد و مدیران صداوسیما یک مقداری دلشان به رحم آمد. تهیه کننده چند جلسه با مدیران گذاشت و توانست حق را به حقدار برساند. او پنج ماه بدون حقوق و دریافتی کار می‌کرد. آن هم در شرایطی که هر روز قیمت‌ها بالا می‌رفت. خوشبختانه تمام مشکلات را پشت سر گذاشتیم.
سپاه منصور افزود: من هنوز از برخی تهیه‌کنندگان طلب دارم. سریالی که بازی کردم مربوط به دو سه سال پیش است و هنوز طلبم را نگرفته‌ام.
 کرونای دسته جمعی
وی با بیان این که چندین بار قرار بوده در سریال‌های علیرضا نجف‌زاده بازی کند توضیح داد: یک بار ایشان برای سریال زوج و فرد تماس گرفت که من مشغول بازی در نون. خ بودم. سال ۹۹ هم از ترس کرونا اصلاً کار نکردم و خانه‌نشین بودم. شرط من زدن واکسن کرونا بود. بعد از این که واکسن‌هایم کامل شد سر صحنه سریال خوشنام رفتم. دو هفته بعد از شروع تصویربرداری من و حدود ۱۲ نفر از عوامل کرونا گرفتیم. می گویند از هر چیزی که بترسی سرت می‌آید. شهره لرستانی، حمید لولایی، سحرولد بیگی و هومن حاج عبداللهی جزو افرادی بودند که به کرونا مبتلا شدند. چند نفر بیمارستان بستری شدند و من هم در خانه خودم را قرنطینه کردم. به خاطر این ماجرا پروژه از مرداد تا شهریور تعطیل شد.
این بازیگر با اشاره به پربازیگر بودن سریال بیان کرد: من به کارگردان می‌گفتم شما کمدین های بنام و درجه یک ایران مثل حمید لولایی، هومن حاج عبداللهی، شهره لرستانی و سحر ولدبیگی را دعوت کردید. من این وسط چه کاره هستم؟
سپاه منصور درباره این که چقدر به فیلمنامه وفادار بوده گفت: من معمولاً دیالوگ به نقش اضافه نمی‌کنم و این کار را بلد نیستم. ولی معتقدم این کار یک هنر است.
 کارگردان‌های آگاه سربسر بازیگر نمی‌گذارند
بازیگر فیلم مهمان مامان افزود: کارگردان‌هایی که مثل استاد مهرجویی آگاه هستند زیاد سربسر بازیگر نمی‌گذارند. استاد مهرجویی از ذهن و فکر و خلاقیت بازیگر استفاده می‌کند. بازیگر کارش را انجام می‌دهد و کارگردان بررسی می‌کند که بازی در راستای فکر خودش هست یا نه. اگر بازی بازیگر خیلی پرت باشد، در این صورت کارگردان وارد گود می‌شود. یکی از کارهای کارگردان انتخاب لحظه‌های بازیگر است. کارگردان‌هایی که به جای بازیگر بازی می‌کنند و می گویند این کار را بکن و آن کار را نکن، باید یک دوره کارگردانی بگذرانند. آن کارگردان خودش دلش می‌خواسته بازی کند و اشتباهی بازیگر شده است. به نظر من آقای نجف زاده که سومین سریالش را کارگردانی می‌کند یک جوان موفق است. او دست بازیگر را باز می‌گذارد.
 در تهران هنوز خانه‌هایی مثل خانه «خوشنام» پیدا می‌شود
سپاه منصور با بیان این که فیلمنامه، یک خانواده متوسط سنتی را در نظر گرفته است درباره لوکیشین اصلی سریال گفت: در شهرستان‌ها و جنوب شهر تهران از این خانه‌ها وجود دارد. خواهرزاده من وقتی فیلم مهمان مامان را دید گفت یک فیلم تخیلی دیدم. چون در هیچ جای تهران چنین همکاری نیست. من جواب دادم که شما در آپارتمان زندگی کردی؛ ولی خیلی از خانواده‌ها این طوری زندگی می‌کنند. الان هنوز در تهران خانه‌هایی مثل خانه خوشنام پیدا می‌شود و این لوکیشن چیز عجیبی نیست. وی افزود: در اکثر سریال‌ها خانه‌های زرق و برق دار و باغ‌های آنچنانی توجه کارگردان‌ها را جلب می‌کند. شاید مردم دوست دارند بدانند آنها چطور زندگی می‌کنند. ولی خوشنام خیلی به زندگی ایرانی نزدیک است. من الان ۷۵ سال سن دارم و در گذشته خانه‌های این طوری زیاد دیده‌ام.
او درباره کارهای آینده‌اش گفت: با سریال آکتور به کارگردانی نیما جاویدی که قبلاً فیلم سرخپوست را ساخته قرارداد دارم. این سریال برای پخش از شبکه نمایش خانگی ساخته می‌شود.

 

ویل اسمیت بازیگر، یک هنرمند چند وجهی در دنیای پُر استعاره سینما است؛ اما مسئله این یادداشت بازیگری و هنرمندی اسمیت نیست بلکه شعور اجتماعی انسان است. قبل از اینکه از نظر اخلاقی سوژه مورد نظر را بررسی کنم بهتر است راجع به دو ابژه که به نوعی در این روزها بهم پیوند خورده‌اند، بنویسم. اول مسئله بازیگری که در ایران مهر تعرض جنسی خورده و دوم بیانیه زنان سینمای ایران که به نوعی هر دو در یک ریل حرکت می‌کنند. حال خواننده می‌پرسد این موضوعات چه ارتباطی می‌توانند با ویل اسمیت و حواشی اسکار داشته باشند؟ من خواهش می‌کنم این یادداشت را تا انتها بخوانید.
 یک
ویل اسمیت در مراسم بلند می‌شود و توی گوش استند آپ کمدینی که هم رنگ او است و اشاره به همسرش داشته می زند و می‌گوید اسم خانم مرا به زبان نیاور.
 دو
خانم‌ها را به ورزشگاه راه نمی‌دهند و آن اتفاقات عجیب در حاشیه یک بازی ملی برای فوتبال ایران پیش می‌آید!
 سه
زنان سینماگر ایران در بیانیه خواستار نظارت دقیق و جدی بر مسائل پشت پرده سینما شدند و مطرح کردند که در پشت صحنه فلان فیلم تعارض کرده است.
 آخر
روسیه به اوکراین حمله می‌کند در حالی که دنیا می‌گوید جنگ جهانی دیگری است و ما نمی‌دانیم پس کی این جنگ لعنتی که سال‌ها است ما برایش آماده‌ایم شروع می‌شود.
نظریه (tenet)
جریان ویل اسمیت جریان قیصر بودن و غیرت داشتن نیست بلکه به نظرم مصداق یک هنرمند است که در لحظه نتوانسته احساساتش را کنترل کند. چندی بعد او جایزه اسکار را می‌گیرد و در حالی که اشک می‌ریزد از عمل خود نادم است اما کار از کار گذشته و فیلم تو گوشی زدن او در مراسم اسکار دست به دست می‌شود. واکنش کاربران ایرانی در فضای مجازی هیچ اهمیت و موضوعیتی ندارد چرا که فکر می‌کنم زندگی این روزهای مردم ایران مجازی شده است و ارتباط خود را با واقعیت از دست داده‌اند و نمی‌توانند مرزی بین واقعیت و آنچه در مجاز اتفاق می افتد تعیین کند دلیل آن هم قطعاً این است که زندگی در واقعیت برایشان خیلی گران، از نظر اقتصادی، تمام می‌شود. پس مسئله ما واکنش آکادمی اسکار به این اتفاق است. سوالی که مطرح می‌شود آیا این اتفاق نیز مانند جوکر خودمان همه چیزش کارگردانی شده و از پیش تعیین شده نبوده؟ چرا یک سیاه پوست باید سیلی محکمی به سیاه پوست دیگر بزند؟ سیاه پوستی که دارد استند آپ می‌کند و حداقل از یک بازیگر آن هم سیاه پوست انتظار می‌رود که جنبه‌اش خیلی بیشتر از این‌ها باشد. آیا اگر شما جای ویل اسمیت بودید سیلی را انتخاب می‌کردید یا کمدین را گاز می‌گرفتید؟ پرسش‌هایی که ظاهراً من باید پاسخی برای آنها بنویسم اما چون واکنش یک کنش شخصی است باید به خودمان برگردیم و به نوعی ادب از که آموختی از بی ادبان شویم. نه آنکه اسمیت بی ادب باشد اما بی ادبانه رفتار کرده است. بیانیه زنان سینماگر ایران نیز همین گونه است. لطفاً حواسمان باشد از دیگر رفتارهای به اصطلاح مردانه‌ای که با زنان جامعه‌مان می‌شود غافل نشویم، لطفاً یادمان نرود بازی‌های درخشان فرهاد اصلانی را و مرز بین واقعیت و مجاز را پیدا کنیم هرچند در این اوضاع اقتصادی من هم زندگی در فضای مجازی را ترجیح می‌دهم اما یادمان نرود دخترانی را که واقعاً پشت درهای ورزشگاه آمده بودند واقعاً بلیط خریده بودند و واقعاً اسپری فلفل خوردند؟
 حمله روسیه به اوکراین هم دستگرمی است. اصلاً به نظرم این حواشی برای پرت شدن حواس‌ها از یک بحران اجتماعی بزرگ است. روسیه مانند یک عروسک بافتنی نخ کش شده، اوکراین را شکافته. یمن کجا رفته؟ از عراق و افعانستان چه خبر؟ ما زود حواسمان از مسئله اصلی پرت می‌شود. قطعاً نویسنده همه موضوعاتی را که در یادداشت خود آورده بر عهده می‌گیرد اما حواسمان باشد که مسئله سینما در جهان ویل اسمیت و سیلی‌اش نیست که شاید اگر خود من جای او بودم کمدین را گاز می‌گرفتم مسئله سینمای ما از زمانی شروع شد که خانم فیلمنامه نویس درباره عشق در یک نشست خبری صحبت کرد و موضوع ریل گذاری‌ها مطرح شد. حواسمان باشد در دام بیانیه‌هایی که مطمئنم آنها که امضایش کرده‌اند را شکار کرده، نیوفتیم.
 

موسیقی ما: گروه موسیقی معروف و انگلیسی «پینک فلوید» پس از حدود ۳۰ سال، نخستین آهنگ خود را در حمایت از مردم اوکراین منتشر کرد. این گروه موسیقی ویدئویی جدید از قطعه جدید خود با عنوان «هِی هِی بلند شو» (Hey Hey Rise Up) را در صفحه رسمی خود در یوتوب منتشر کردند که با حضور «دیوید گیلمور» سرشناس به عنوان گیتاریست و خواننده، «نیک میسون» به عنوان درامر و «آندری خلیونوک» از گروه موسیقی معروف و اوکراینی «بوم باکس» همراه شده است. «راجر واترز» خواننده، ترانه سرا و گیتاریست انگلیسی که در سال ۱۹۸۵ گروه موسیقی «پیک فلوید» را ترک کرد، در بازگشت مجدد این گروه موسیقی پس از چند دهه حضور ندارد. این قطعه موسیقی برای دانلود در فضای مجازی قرار داده شده و قرار است تمامی عواید حاصل از آن در حمایت از مردم اوکراین و صندوق بشردوستانه اوکراین اختصاص یابد. «هیِ هِی بلند شو» که به سرعت در شبکه اجتماعی دست به دست و منتشر می‌شود با این پیام آغاز می‌شود که «آندری خلیونوک» تور موسیقی خود را در آمریکا پایان می‌دهد تا برای دفاع از کشورش در جنگ با روسیه به اوکراین بازگردد.

کافه سینما: سرویس استریمینگ اچ‌بی‌او در ادامه نبرد خود با رقبا قصد دارد یک دنیای تلویزیونی جدید خلق کند. سرویس استریمینگ اچ‌بی‌او مکس با حمایت شرکت وارنر مدیا قصد دارد نه تنها یک بلکه ۲ سریال بر پایه شخصیت شرلوک هولمز از روی داستان‌های سر آرتور کانن دوئل بسازد.
رابرت داونی جونیور که در فیلم سال ۲۰۰۹ گای ریچی و دنباله آن در سال ۲۰۱۱ نقش این شخصیت را ایفا کرده بود، قراردادی امضا کرده تا مسئولیت تهیه‌کنندگی اجرایی هر ۲ سریال را از طریق شرکت خودش یعنی تیم داونی بر عهده بگیرد. هنوز مشخص نیست وی دوباره نقش شرلوک را هم ایفا خواهد کرد یا خیر چون هر دو پروژه در مراحل اولیه تهیه هستند. لایونل ویگرام که در فیلم اول شرلوک هولمز نویسنده بود و در میان تهیه‌کنندگان هر ۲ فیلم قرار داشت هم به عنوان تهیه‌کننده اجرایی در دو سریال حضور دارد. فیلم سومی هم قرار بود ساخته شود اما هرگز از مراحل اولیه تهیه جلوتر نرفت.علاوه بر ویگرام، سوزان داونی و آماندا بورل از شرکت تیم داونی هم به عنوان تهیه‌کننده در سریال‌های جدید حضور خواهند داشت.
 

«شاهین مالت» نوشته دشیل هَمت با ترجمه محمود گودرزی منتشر شده است. این رمان در ۲۸۰ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۸۵ هزار تومان در نشر برج راهی بازار کتاب شده است.
 در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: این مجسمه مرموز سیاه چیست که عده‌ای برای به‌دست‌آوردنش چنین تقلا می‌کنند؟ چرا حاضرند به آن سوی جهان سفر کنند، جان خود را به خطر اندازند یا آدم بکشند؟
 سام اسپید، کارآگاهی است که پرونده قتل دستیارش، مایلز آرچر را شخصاً به عهده می‌گیرد؛ مایلز طی مأموریتی به‌ظاهر ساده کشته می‌شود و سام نمی‌داند قرار است در چه مخمصه‌ای بیفتد. برای مقابله با زنانِ فریبنده، پلیس، دادستان و گانگسترها و همه آن‌هایی که نمی‌گذارند شاهین مالت را به دست آورد، فقط خونسردی و بدبینی است که به کارش می‌آید. «شخصیت سام اسپید در رمان، بسیار تأثیرگذارتر از فیلمی است که ساخته‌اند؛ شخصیتی که می‌داند چطور بجنگد، چطور به سوژه نزدیک شود و چگونه صندوق‌ها و کشوها را بگشاید بی‌آنکه ردی از خود به جا بگذارد. هوشمندی و خونسردی‌اش باعث می‌شود مردی فراموش‌نشدنی از این رمان در خاطرتان بماند.» (باربارا شلیپر- منتقد ادبی)
در معرفی دشیل همت نیز عنوان شده است: ساموئل دشیل همت سال ۱۸۹۴ در جنوب مریلند به دنیا آمد. او در چهارده‌سالگی مدرسه را رها کرد.
دشیل همت چندین سال از عمرش را صرف مشاغل متعدد کرد تا سرانجام در سن بیست‌ویک سالگی به آژانس پینکرتون پیوست و کارآگاه شد. این کار تخیلش را به کار انداخت. او بعدها ماجراهایی را که در آن آژانس پشت سر گذاشته بود، دست‌مایه داستان‌های جنایی‌اش کرد؛ مثلاً یک بار به دشیل جوان مأموریت دادند چرخ و فلکی را که دزدیده شده بود، پیدا کند. او در جنگ جهانی اول به ارتش آمریکا پیوست. وضعیت سلامت همت سبب شد بعد از جنگ دیگر نتواند به عنوان کارآگاه خصوصی به فعالیتش ادامه بدهد و پشت‌میزنشین شد. او درست در اوج محبوبیت سینمای نوآر سر از اتاق تهیه‌کنندگان سینما درآورد؛ سال ۱۹۲۴ با نوشتن «دختری با چشم‌های نقره‌ای» عملاً دیگر یک نویسنده شد.
 بخت نویسندگی همت با نوشتن «شاهین مالت» گشوده شد. این رمان نخستین بار در سال ۱۹۲۹ به صورت پاورقی در مجله بلک مسک منتشر شد، اما همان‌طور که همت از قبل هم می‌دانست، این رمان دستاوردی کاملاً متفاوت از همه کارهایی که تا آن وقت انجام داده بود، داشت.

 اگرچه فلسفه شکل‌گیری تولیدات نمایش خانگی در ابتدا توجه به تنوع ذائقه و نیاز مخاطب عنوان شده بود اما به نظر می‌رسد که امروزه این شبکه صرفاً به دنبال جذب سرمایه با تمرکز بر نقش سلبریتی‌هاست.
امسال همزمان با سال ۱۴۰۱ سریال‌های مهمونی، ساخت ایران ۳، راز بقا و سودا از پلتفرم‌های مختلف پخش شد که در میان آثار پخش شده سریال راز بقا در گونه کمدی به کارگردانی سعید آقاخانی (با بازی بهرام افشاری و سعید آقاخانی، نیما شعبان نژاد و حسن معجونی) ساخته شده اما تا به امروز آنچنان که باید موفق نبوده و موقعیت کمدی جذابی برای مخاطب خلق نکرده است.
آقاخانی که در سال‌های قبل با سریال نون خ در ایام نوروز توانسته بود، مخاطب گسترده‌ای برای خود کسب کند، در این سریال نتوانسته است تا مانند تجربیات پیشین خود به موفقیت برسد. این سریال با روایت رحیم آغاز می‌شود؛ او در زمان زنده بودن همه اطرافیان را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
آغاز پخش سریال ساخت ایران ۳ هم در نوروز ۱۴۰۱ بود. فصل اول این سریال در سال ۱۳۹۰ به کارگردانی محمدحسین لطیفی نظر مخاطبان را جلب کرد، زیرا در آن برهه از زمان سوژه نویی را برای روایت در نظر گرفته بودند و بسیار خوب از عهده پرداخت آن برآمده بود. فصل دوم به کارگردانی برزو نیک‌نژاد البته موفقیت فصل اول را نداشت و در فصل سوم که با حضور امین حیایی و مجید صالحی و به کارگردانی بهمن گودرزی ساخته شده، به دلیل عدم موقعیت‌های مناسب کمدی در فیلمنامه در اقبال مخاطبین موفق نبوده است.
سریال سودا که پخش آن همزمان با نوروز ۱۴۰۱ آغاز شد، داستانی پلیسی است که در آن به اختلاس‌های مالی پرداخته می‌شود. این سریال به کارگردانی ایمان یزدی اولین تجربه فیلمساز در حوزه سریال‌سازی است، داستان این مجموعه چندان فراز و فرودی ندارد و مخاطب نمونه‌های از این دست (سریال آقازاده: حامد عنقا) را پیش‌تر در شبکه نمایش خانگی تجربه کرده است؛ به همین دلیل این سریال هم در جذب مخاطب به صورتی که باید موفق نبوده است.
مجموعه مهمونی ساخته ایرج طهماسب هم مجموعه دیگری بود که در شروع سال جدید از شبکه نمایش خانگی پخش شد؛ این کارگردان که خاطره خوشی را برای مخاطبان با ساخت کلاه قرمزی در نوروز فراهم آورده بود، امسال اقبال خود را با حضور در نمایش خانگی به بوته آزمایش قرار داد. مهمونی به سبک کلاه قرمزی با شخصیت‌های دیگر و بدون حضور حمید جبلی که نزدیک به ۵ دهه با طهماسب همکاری داشت ساخته شده است.
نکته قابل تأمل درباره این مجموعه این است که جمعیت هدف این سریال مشخص نیست. با حضور عروسک‌ها و پیام‌های اخلاقی که توسط مجری ارائه می‌شود، احساس می‌گردد که کودکان می‌توانند مخاطب مجموعه باشند اما با حضور مهمان‌ها و سوالاتی که از آن‌ها می‌شود (که همگی به خلاقیت و توانایی بازیگری آن‌ها ختم می‌شود) به نظر می‌رسد مخاطب بزرگسال مد نظر سازندگان سریال است.
 «جیران» «جوکر» و «شب‌های مافیا» موفق‌ترین‌ها بودند
سریال‌های جیران، فصل پنجم جوکر و فصل جدید شب‌های مافیا تنها سریال‌های شبکه نمایش خانگی هستند که پیش‌تر پخش آن‌ها در شبکه نمایش خانگی آغاز شده بود و همچنان ادامه دارد و تاکنون موفق‌ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی به شمار می‌آیند.
 ***
به نظر می‌آید به رغم ادعاهایی که پیشتر مطرح می‌شد، شبکه نمایش خانگی بیش از آن که به فکر کیفیت آثار، توجه به ذائقه و نیاز مخاطب باشد به فکر جذب سلبریتی ها و جذب سرمایه برای ادامه حیات هستند. با این روند سریال‌های ایرانی همچنان در شبکه نمایش خانگی از کیفیت مطلوب برخوردار نبوده و نمی‌توانند موفق عمل
 کنند.